من گرفتارم ب تو دل را زندان کرده ای دست نکش رو زیزه من ترس از ان است ک بری۲
هرانچه می خواهی بگو بی توب سر نمی شود هرجا ک می خواهی برو بی تو دگر نمی شود راهی ک سمتت نرود هرلحظه بن بست می شود این قلب ارام است ولی هرلحظه ویران می شود نازنینم ما ب ناز تو جوانی داریم دیگر اکنون۲ با جوانون ناز کن با ما چرا
نظرات کاربران
0 نظر